یارب مرا
یاری بده، تا خوب
آزارش کنمهجرش دهم، زجرش دهم، خوارش کنم، زارش کنماز بوسه های آتشین، وز خنده های دلنشینصد شعله در جانش زنم، صد فتنه در کارش کنمدر پیش چشمش ساغری، گیرم ز دست دلبریاز رشک آزارش دهم، وزغصه بیمارش کنمبندی بپایش افکنم، گویم خداوندش منمچون بنده در سودای زر، کالای بازارش کنمگوید مَیفزا قهر خود، گویم بکاهم مهر خودگوید که کمتر کن جفا، گویم که بسیارش کنمهر شامگه در خانه یی، چابک تر از پروانه ییرقصم بر ِ بیگانه یی، وز خویش بیزارش کنمچون بینم آن شیدای من، فارغ شد از سودای منمنزل کنم در کوی او، باشد که دیدارش کنمگیسوی خود افشان کنم، جادوی خود گریان کنمبا گونه گون سوگند ها، بار دگر یارش کنمچون یار شد بار دگر، کوشم به آزار دگرتا این دل دیوانه را، راضی ز آزارش کنم.سیمین بهبهانی برچسبها: art Arash دوشنبه سیزدهم آذر ۱۴۰۲ 18:27 عشق یعنی......
ما را در سایت عشق یعنی... دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 2ham-ghasam بازدید : 25 تاريخ : پنجشنبه 23 آذر 1402 ساعت: 3:32